یادش بخیر ناله اگر جوش می گرفت
دست عمو مرا به سر دوش می گرفت
گاهی هم آفتاب نگاه پدر مرا
گلبوسه می نشاند و در آغوش می گرفت
آن گوشواره غرقه به خونم که جای خود
سیلی هم انتقام من از گوش می گرفت
گاه انتقام خصم ز ما بهر ناله بود
گاهی تقاص از لب خاموش می گرفت
تنها شبیه مادر تو بود دخترت
دستی اگر به زخمی پهلوش می گرفت